سنایی_حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقهالباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی و احواله (فهرست)

شمارهٔ 19-اندر مذمّت شراب گوید

1. مرد دینی شراب تا چکند

2. بط چینی سراب تا چکند

3. چیست حاصل سوی شراب شدن

4. اوّلش شرّ و آخرش آب شدن

5. کرده‌ای تو به خاک کوی گرو

6. نرخ عمرش چو باد خویش دو جو

7. تو بدان آب دل مگردان خوش

8. کو از آن آب رفت در آتش

9. همچو فرعون شوم گردن کش

10. کز ره آب رفت در آتش

11. وآتشی کان بودت لونالون

12. تکیه بر آب روی چون فرعون

13. گرچه بر روی قلزم از رشتی

14. بر سر بحر می‌رود کشتی

15. مثل خمر خوارهٔ پیوست

16. نزد عاقل کزین میانه بجَست

17. هست چون حقّه‌باز بی‌آزار

18. کرده هنگامه بر سرِ بازار

19. در دل از سرِّ او سروری نه

20. هرچه او داد جز غروری نه

21. چون کند عربده ولی شکنست

22. ور سخاوت کند دروغ زنست

23. مست کو را دو خوش سخن باشد

24. نور صبح دروغ‌زن باشد

25. مست چون صبح کاذبست به فعل

26. روز و شب همچو جاذبست به فعل


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
* خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
شعر کامل
حافظ
* کجا روم که بمیرم بر آستان امید
* اگر به دامن وصلت نمی‌رسد دستم
شعر کامل
سعدی
* در محفلی که خورشید اندر شمار ذره‌ست
* خود را بزرگ دیدن شرط ادب نباشد
شعر کامل
حافظ