صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 3091

1. اگر جان دربهای می دهی بر می ستم باشد

2. که در میزان ماه مصر گوهر سنگ کم باشد

3. زوصل دختر رز در جوانی کام دل بستان

4. که در پیری می روشن چراغ صبحدم باشد

5. به اندک فرصتی تاک از درختان گشت رعناتر

6. نگردد زیردست آن کس که از اهل کرم باشد

7. دعای بی نیازان روی گرداندن نمی داند

8. زبان چون پاک گردید از طمع تیغ دودم باشد

9. مشو از چین ابروی سپر زنهار رو گردان

10. که چون شمشیر مردان را گشایش در قدم باشد

11. سخنسازی ندارد جز خجالت حاصل دیگر

12. سر اهل سخن در پیش دایم چون قلم باشد

13. به دینار و درم نتوان شدن از اغنیا صائب

14. دل خرسند هر کس را که باشد محتشم باشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خواهم شدن به کوی مغان آستین فشان
* زین فتنه‌ها که دامن آخرزمان گرفت
شعر کامل
حافظ
* بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالی‌ست
* شب چنین، روز چنان، آه! چه مشکل حالی‌ست!
شعر کامل
هلالی جغتایی
* سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی
* شکایت از که کنم خانگیست غمازم
شعر کامل
حافظ