صائب تبریزی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2632

1. شب که سرو قامت او شمع این کاشانه بود

2. تا سحر گه بر گریزان پر پروانه بود

3. صاحب خرمن نگشتم تا نیفتادم ز پا

4. مور من تا دست و پایی داشت قحط دانه بود

5. طره موجم، نوآموز کشاکش نیستم

6. عمرها از اره پشت نهنگم شانه بود

7. روزی آتش شود نخلی که دست آموز کرد

8. سنگ طفلان را که رزق مردم دیوانه بود!

9. شیوه عاجزکشی از خسروان زیبنده نیست

10. بی تکلف، حیله پرویز نامردانه بود

11. قامت او در نمی آید به آغوش کسی

12. ورنه هر تیری که دیدم با کمان همخانه بود

13. کوه را چون ناقه لیلی بیابانگرد ساخت

14. ناله گرمی که در زنجیر این دیوانه بود

15. بی تو رضوانم به سیر گلشن فردوس برد

16. طره حوران به چشمم دود ماتمخانه بود

17. نسبت کیفیت آن چشم با آهو خطاست

18. در تماشاگاه او آیینه ها میخانه بود

19. نیست تقصیری اگر زنار ما نگسسته ماند

20. دست ما در زیر سنگ سبحه صددانه بود

21. شمع ایمن راه در ویرانه ام صائب نداشت

22. شب که مهتاب خیالش فرش این غمخانه بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه را هست همین داغ محبت که مراست
* که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست
شعر کامل
سعدی
* شرح سنگین دلی و قصه شیرین باید
* که بکوه آید و برسنگ نویسد فرهاد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* انصاف نباشد که من خسته رنجور
* پروانه او باشم و او شمع جماعت
شعر کامل
سعدی