اوحدی_دیوانقصیده ها (فهرست)

قصیدهٔ شمارهٔ 28 - وله غفرالله ذنوبه

1. بار بسیارست و راه دور در پیش، ای جوان

2. این زمان از محنت پیری بیندیش، ای جوان

3. کیش بر بستی که نفس دیگری قربان کنی

4. نفس خود قربان کن و بر گرد ازین کیش، ای جوان

5. خویش را بیگانه کردن نیست نیکو، بعد ازین

6. جهد آن کن تا کنی بیگانه را خویش، ای جوان

7. گر همی خواهی که باشی پیر عهد دیگری

8. خاطر پیران عهد خود مکن ریش، ای جوان

9. کامرانی کرده‌ای، از روز ناکامی منال

10. نوش کم خور، تا نباید خوردنت نیش، ای جوان

11. چون زبردستان نکن با زیردستان بد، که زود

12. گرگ موذی را بسوزد کشتن میش، ای جوان

13. در دو گیتی محتشم کس را مدان، جز کردگار

14. کین دگرها جمله درویشند، درویش، ای جوان

15. پیش‌بینان پس‌اندیش از ملامت فارغند

16. گر پس اندیشیست، اینک گفتم از پیش، ای جوان

17. مگذر از فرمان خالق، رحم کن برخلق او

18. کاوحدی چیزی نمیدانست زین بیش، ای جوان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به رغم زال سیه شاهباز زرین بال
* در این مقرنس زنگاری آشیان گیرد
شعر کامل
حافظ
* چو دستهای چنارست هر دو دستم سست
* وگرنه پیرهن از جور تو چو گل بدرم
شعر کامل
انوری
* برادران و بزرگان نصیحتم مکنید
* که اختیار من از دست رفت و تیر از شست
شعر کامل
سعدی