مولوی_مثنوی معنویدفتر پنجم (فهرست)

شماره 13 - بیان آنک نور که غذای جانست غذای جسم اولیا می‌شود تا او هم یار می‌شود روح را کی اسلم شیطانی علی یدی

1. گرچه آن مطعوم جانست و نظر

2. جسم را هم زان نصیبست ای پسر

3. گر نگشتی دیو جسم آن را اکول

4. اسلم الشیطان نفرمودی رسول

5. دیو زان لوتی که مرده حی شود

6. تا نیاشامد مسلمان کی شود

7. دیو بر دنیاست عاشق کور و کر

8. عشق را عشقی دگر برد مگر

9. از نهان‌خانهٔ یقین چون می‌چشد

10. اندک‌اندک رخت عشق آنجا کشد

11. یا حریص االبطن عرج هکذا

12. انما المنهاج تبدیل الغذا

13. یا مریض القلب عرج للعلاج

14. جملة التدبیر تبدیل المزاج

15. ایها المحبوس فی رهن الطعام

16. سوف تنجو ان تحملت الفطام

17. ان فی‌الجوع طعام وافر

18. افتقدها وارتج یا نافر

19. اغتذ بالنور کن مثل البصر

20. وافق الاملاک یا خیر البشر

21. چون ملک تسبیح حق را کن غذا

22. تا رهی هم‌چون ملایک از اذا

23. جبرئیل ار سوی جیفه کم تند

24. او به قوت کی ز کرکس کم زند

25. حبذا خوانی نهاده در جهان

26. لیک از چشم خسیسان بس نهان

27. گر جهان باغی از نعمت شود

28. قسم موش و مار هم خاکی بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
* تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
شعر کامل
سعدی
* مکن بد که بد بینی از یار نیک
* نیاید ز تخم بدی بار نیک
شعر کامل
سعدی
* تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
* زان سفر دراز خود عزم وطن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ