لینک اشتراک گذاری
کپی شد
مولوی_مثنوی معنویدفتر سوم
شماره 1 - سر آغاز : ای ضیاء الحق حسام الدین بیار
شماره 2 - قصهٔ خورندگان پیل‌بچه از حرص و ترک نصیحت ناصح : آن شنیدی تو که در هندوستان
شماره 3 - بقیهٔ قصهٔ متعرضان پیل‌بچگان : هر دهان را پیل بویی می‌کند
شماره 4 - بازگشتن به حکایت پیل : گفت ناصح بشنوید این پند من
شماره 5 - بیان آنک خطای محبان بهترست از صواب بیگانگان بر محبوب : آن بلال صدق در بانگ نماز
شماره 6 - امر حق به موسی علیه السلام که مرا به دهانی خوان کی بدان دهان گناه نکرده‌ای : گفت ای موسی ز من می‌جو پناه
شماره 7 - بیان آنک الله گفتن نیازمند عین لبیک گفتن حق است : آن یکی الله می‌گفتی شبی
شماره 8 - فریفتن روستایی شهری را و بدعوت خواندن بلابه و الحاح بسیار : ای برادر بود اندر ما مضی
شماره 9 - قصهٔ اهل سبا و طاغی کردن نعمت ایشان را و در رسیدن شومی طغیان و کفران در ایشان و بیان فضیلت شکر و وفا : تو نخواندی قصهٔ اهل سبا
شماره 10 - جمع آمدن اهل آفت هر صباحی بر در صومعهٔ عیسی علیه السلام جهت طلب شفا به دعای او : صومعهٔ عیسیست خوان اهل دل
شماره 11 - باقی قصهٔ اهل سبا : آن سبا ز اهل صبا بودند و خام
شماره 12 - بقیهٔ داستان رفتن خواجه به دعوت روستایی سوی ده : شد ز حد هین باز گرد ای یار گرد
شماره 13 - دعوت باز بطان را از آب به صحرا : باز گوید بط را کز آب خیز
شماره 14 - قصهٔ اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند : قصهٔ اصحاب ضروان خوانده‌ای
شماره 15 - روان شدن خواجه به سوی ده : خواجه در کار آمد و تجهیز ساخت
شماره 16 - رفتن خواجه و قومش به سوی ده : خواجه و بچگان جهازی ساختند
شماره 17 - نواختن مجنون آن سگ را کی مقیم کوی لیلی بود : همچو مجنون کو سگی را می‌نواخت
شماره 18 - رسیدن خواجه و قومش به ده و نادیده و ناشناخته آوردن روستایی ایشان را : بعد ماهی چون رسیدند آن طرف
شماره 19 - افتادن شغال در خم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان : آن شغالی رفت اندر خم رنگ
شماره 20 - چرب کردن مرد لافی لب و سبلت خود را هر بامداد به پوست دنبه و بیرون آمدن میان حریفان کی من چنین خورده‌ام و چنان : پوست دنبه یافت شخصی مستهان
شماره 21 - آمن بودن بلعم باعور کی امتحانها کرد حضرت او را و از آنها روی سپید آمده بود : بلعم باعور و ابلیس لعین
شماره 22 - دعوی طاوسی کردن آن شغال کی در خم صباغ افتاده بود : و آن شغال رنگ‌رنگ آمد نهفت
شماره 23 - تشبیه فرعون و دعوی الوهیت او بدان شغال کی دعوی طاوسی می‌کرد : همچو فرعونی مرصع کرده ریش
شماره 24 - تفسیر ولتعرفنهم فی لحن القول : گفت یزدان مر نبی را در مساق
شماره 25 - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی : پیش ازین زان گفته بودیم اندکی
شماره 26 - قصهٔ خواب دیدن فرعون آمدن موسی را علیه السلام و تدارک اندیشیدن : جهد فرعونی چو بی توفیق بود
شماره 27 - به میدان خواندن بنی اسرائیل برای حیلهٔ ولادت موسی علیه السلام : ای اسیران سوی میدانگه روید
شماره 28 - حکایت : همچنان کاینجا مغول حیله‌دان
شماره 29 - بازگشتن فرعون از میدان به شهر شاد بتفریق بنی اسرائیل از زنانشان در شب حمل : شه شبانگه باز آمد شادمان
شماره 30 - جمع آمدن عمران به مادر موسی و حامله شدن مادر موسی علیه‌السلام : شب برفت و او بر آن درگاه خفت

حمایت مالی

حمایت مالی داوطلبانه و اختیاری

ابیات برگزیده

* ثابت و سیاره گردون من اشک است و داغ
* آه سردی کز جگر برخاست مهتاب من است
شعر کامل
صائب تبریزی
* مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
* که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* به آن رخسار گندم‌گون جمالت راست بازاری
* که قرص آفتاب آنجا نمی‌ارزد به یک ارزن
شعر کامل
محتشم کاشانی