مولوی_مثنوی معنویدفتر دوم (فهرست)

شماره 4 - التماس کردن همراه عیسی علیه السلام زنده کردن استخوانها از عیسی علیه السلام

1. گشت با عیسی یکی ابله رفیق

2. استخوانها دید در حفرهٔ عمیق

3. گفت ای همراه آن نام سنی

4. که بدان مرده تو زنده می‌کنی

5. مر مرا آموز تا احسان کنم

6. استخوانها را بدان با جان کنم

7. گفت خامش کن که آن کار تو نیست

8. لایق انفاس و گفتار تو نیست

9. کان نفس خواهد ز باران پاک‌تر

10. وز فرشته در روش دراک‌تر

11. عمرها بایست تا دم پاک شد

12. تا امین مخزن افلاک شد

13. خود گرفتی این عصا در دست راست

14. دست را دستان موسی از کجاست

15. گفت اگر من نیستم اسرارخوان

16. هم تو بر خوان نام را بر استخوان

17. گفت عیسی یا رب این اسرار چیست

18. میل این ابله درین بیگار چیست

19. چون غم خود نیست این بیمار را

20. چون غم جان نیست این مردار را

21. مردهٔ خود را رها کردست او

22. مردهٔ بیگانه را جوید رفو

23. گفت حق ادبار اگر ادبارجوست

24. خار روییده جزای کشت اوست

25. آنک تخم خار کارد در جهان

26. هان و هان او را مجو در گلستان

27. گر گلی گیرد به کف خاری شود

28. ور سوی یاری رود ماری شود

29. کیمیای زهر و مارست آن شقی

30. بر خلاف کیمیای متقی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه خواب یوسف رابه بند انداخت ،درآخر
* همان ازمحنت زندان برون آوردتعبیرش
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال
* مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش
شعر کامل
حافظ
* مجمع خوبی و لطف است عذار چو مهش
* لیکنش مهر و وفا نیست خدایا بدهش
شعر کامل
حافظ