مولوی_مثنوی معنویدفتر دوم (فهرست)

شماره 12 - ترسانیدن شخصی زاهدی را کی کم گری تا کور نشوی

1. زاهدی را گفت یاری در عمل

2. کم گری تا چشم را ناید خلل

3. گفت زاهد از دو بیرون نیست حال

4. چشم بیند یا نبیند آن جمال

5. گر ببیند نور حق خود چه غمست

6. در وصال حق دو دیده چه کمست

7. ور نخواهد دید حق را گو برو

8. این چنین چشم شقی گو کور شو

9. غم مخور از دیده کان عیسی تراست

10. چپ مرو تا بخشدت دو چشم راست

11. عیسی روح تو با تو حاضرست

12. نصرت از وی خواه کو خوش ناصرست

13. لیک بیگار تن پر استخوان

14. بر دل عیسی منه تو هر زمان

15. همچو آن ابله که اندر داستان

16. ذکر او کردیم بهر راستان

17. زندگی تن مجو از عیسی‌ات

18. کام فرعونی مخواه از موسی‌ات

19. بر دل خود کم نه اندیشهٔ معاش

20. عیش کم ناید تو بر درگاه باش

21. این بدن خرگاه آمد روح را

22. یا مثال کشتیی مر نوح را

23. ترک چون باشد بیابد خرگهی

24. خاصه چون باشد عزیز درگهی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* داغی که به امید نمک چشم گشوده است
* مپسند که از مرهم کافور شود خشک
شعر کامل
صائب تبریزی
* عید آمد و عید آمد یاری که رمید آمد
* عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* طاقتی کو که به سر منزل جانان برسم
* ناتوان مورم و خود کی به سلیمان برسم
شعر کامل
خاقانی