خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 15

1. مست تمام آمده است بر در من نیم شب

2. آن بت خورشید روی و آن مه یاقوت لب

3. کوفت به آواز نرم حلقهٔ در کای غلام

4. گفتم کاین وقت کیست بر در ما ای عجب

5. گفت منم آشنا گرچه نخواهی صداع

6. گفت منم میهمان گرچه نکردی طلب

7. او چو در آمد ز در بانگ برآمد ز من

8. کانیت شکاری شگرف وینت شبی بوالعجب

9. کردم برجان رقم شکر شب و مدح می

10. کامدن دوست را بود ز هر دو سبب

11. گرنه شبستی رخش کی شودی بی‌نقاب

12. ورنه میستی سرش کی شودی پر شغب

13. گفتم اگرچه مرا توبه درست است لیک

14. درشکنم طرف شب با تو به شکر طرب

15. گفتم کز بهر خرج هدیه پذیرد ز من

16. عارض سیمین تو این رخ زرین سلب

17. گفت که خاقانیا روی تو زرفام نیست

18. گفتم معذور دار زر ننماید به شب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن کوزه بر کفم نه کآب حیات دارد
* هم طعم نار دارد هم رنگ ناردانه
شعر کامل
سعدی
* کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست
* هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
شعر کامل
سعدی
* به جانب سفر آن تُرک تندخو رفتست
* خبر دهید مرا کز کدام سو رفتست
شعر کامل
جامی