جامی_هفت اورنگسلامان و ابسال (فهرست)

قسمت 7 - صفت چوگان باختن سلامان

1. صبحدم چون شاه این نیلی تتق

2. بارگی راندی به میدان افق

3. شه سلامان، مست و نیم خواب

4. پای کردی سوی میدان در رکاب

5. با گروهی از نژاد خسروان

6. خردسال و تازه‌روی و نوجوان

7. هر یکی در خیل خوبان سروری

8. آفت ملکی بلای کشوری

9. صولجان بر کف، به میدان تاختی

10. گوی زرین در میان انداختی

11. یک به یک چوگان‌زنان جویای حال

12. گرد یک مه حلقه کرده صد هلال

13. گرچه بودی زخم چوگان از همه

14. بود چابک‌تر سلامان از همه

15. گوی بردی از همه با صد شتاب

16. گوی مه بود و سلامان آفتاب

17. آری، آن کس را که دولت یار شد

18. وز نهال بخت برخوردار شد،

19. هیچ چوگان زیر این چرخ کبود

20. گوی نتواند ز میدانش ربود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق است غمگسار دل دردمند را
* آتش گره ز کار گشاید سپند را
شعر کامل
صائب تبریزی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* اشکی که ترا بر گل رخسار دویده
* باران بهار است که بر لاله چکیده
شعر کامل
جامی