جامی_هفت اورنگسلامان و ابسال (فهرست)

قسمت 12 - تمتع یافتن سلامان و ابسال از صحبت یکدیگر

1. چون سلامان مایل ابسال شد

2. طالع ابسال فر خفال شد

3. یافت آن مهر قدیم او نوی

4. شد بدو پیوند امیدش قوی

5. فرصتی می‌جست در بیگاه و گاه

6. یابد اندر خلوت آن ماه، راه

7. تا شبی سویش به خلوت راه یافت

8. نقد جان بر دست، پیش او شتافت

9. همچو سایه زیر پای او فتاد

10. وز تواضع رو به پای او نهاد

11. شه سلامان نیز با صد عز و ناز

12. کرد دست مرحمت سویش دراز

13. چون قبا تنگ اندر آغوشش گرفت

14. کام جان از چشمهٔ نوشش گرفت

15. داشت شکر آن یکی، شیر این دگر

16. شد به هم آمیخته شیر و شکر

17. روز دیگر بر همین دستور بود

18. چشم‌زخم دهر از ایشان دور بود

19. روز هفته، هفته شد مه، ماه سال

20. ماه و سالی خالی از رنج و ملال

21. همتش آن بود کن عیش و طرب

22. نی به روز افتد ز یکدیگر، نه شب

23. لیک دور چرخ می‌گفت از کمین:

24. نیست داب من که بگذارم چنین !

25. ای بسا صحبت که روز انگیختم،

26. چون شب آمد سلک آن بگسیختم!

27. وای بسا دولت که دادم وقت شام،

28. صبحدم را نوبت او شد تمام!


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
* لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی
شعر کامل
سعدی
* هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
* با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* خود هنوزت پسته خندان عقیقین نقطه‌ایست
* باش تا گردش قضا پرگار مینایی کشد
شعر کامل
سعدی