حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 419

1. وصال او ز عمر جاودان به

2. خداوندا مرا آن ده که آن به

3. به شمشیرم زد و با کس نگفتم

4. که راز دوست از دشمن نهان به

5. به داغ بندگی مردن بر این در

6. به جان او که از ملک جهان به

7. خدا را از طبیب من بپرسید

8. که آخر کی شود این ناتوان به

9. گلی کان پایمال سرو ما گشت

10. بود خاکش ز خون ارغوان به

11. به خلدم دعوت ای زاهد مفرما

12. که این سیب زنخ زان بوستان به

13. دلا دایم گدای کوی او باش

14. به حکم آن که دولت جاودان به

15. جوانا سر متاب از پند پیران

16. که رای پیر از بخت جوان به

17. شبی می‌گفت چشم کس ندیده‌ست

18. ز مروارید گوشم در جهان به

19. اگر چه زنده رود آب حیات است

20. ولی شیراز ما از اصفهان به

21. سخن اندر دهان دوست شکر

22. ولیکن گفته حافظ از آن به


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست
* ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* حافظ ار آب حیات ازلی می‌خواهی
* منبعش خاک در خلوت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* موش با جاروب در سوراخ نتوانست رفت
* خواجه با چندین علایق چون به حق واصل شود؟
شعر کامل
صائب تبریزی