حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 169

1. یاری اندر کس نمی‌بینیم یاران را چه شد

2. دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

3. آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست

4. خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد

5. کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی

6. حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد

7. لعلی از کان مروت برنیامد سال‌هاست

8. تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد

9. شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار

10. مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد

11. گوی توفیق و کرامت در میان افکنده‌اند

12. کس به میدان در نمی‌آید سواران را چه شد

13. صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست

14. عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد

15. زهره سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت

16. کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد

17. حافظ اسرار الهی کس نمی‌داند خموش

18. از که می‌پرسی که دور روزگاران را چه شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به چشم ظاهر اگر رخصت تماشا نیست
* نبسته است کسی شاهراه دلها را
شعر کامل
صائب تبریزی
* به امیدی که چون باد بهار از در درون آیی
* چو گل در دست خود داریم نقد زندگانی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* فکر شنبه تلخ دارد جمعه اطفال را
* عشرت امروز بی اندیشه فرداخوش است
شعر کامل
صائب تبریزی