حافظ_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 118

1. آن کس که به دست جام دارد

2. سلطانی جم مدام دارد

3. آبی که خضر حیات از او یافت

4. در میکده جو که جام دارد

5. سررشته جان به جام بگذار

6. کاین رشته از او نظام دارد

7. ما و می و زاهدان و تقوا

8. تا یار سر کدام دارد

9. بیرون ز لب تو ساقیا نیست

10. در دور کسی که کام دارد

11. نرگس همه شیوه‌های مستی

12. از چشم خوشت به وام دارد

13. ذکر رخ و زلف تو دلم را

14. وردیست که صبح و شام دارد

15. بر سینه ریش دردمندان

16. لعلت نمکی تمام دارد

17. در چاه ذقن چو حافظ ای جان

18. حسن تو دو صد غلام دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من ره نمی‌برم مگر آن جا که کوی دوست
* من سر نمی‌نهم مگر آن جا که پای یار
شعر کامل
سعدی
* خمار آلوده ام، سود و زیان خود نمی دانم
* به یک پیمانه سودا می کنم دنیی و عقبی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی