فردوسی_شاهنامهپادشاهی اسکندر (فهرست)

شمارهٔ 8

1. چو نامه بر کید هندی رسید

2. فرستادهٔ پادشا را بدید

3. فراوانش بستود و بنواختش

4. به نیکی بر خویش بنشاختش

5. بدو گفت شادم ز فرمان اوی

6. زمانی نگردم ز پیمان اوی

7. ولیکن برین گونه ناساخته

8. بیایم دمان گردن افراخته

9. نباشد پسند جهان‌آفرین

10. نه نزدیک آن پادشاه زمین

11. هم‌انگه بفرمود تا شد دبیر

12. قلم خواست هندی و چینی حریر

13. مران نامه را زود پاسخ نوشت

14. بیاراست بر سان باغ بهشت

15. نخست آفرین کرد بر کردگار

16. خداوند پیروز و به روزگار

17. خداوند بخشنده و دادگر

18. خداوند مردی و هوش و هنر

19. دگر گفت کز نامور پادشا

20. نپیچد سر مردم پارسا

21. نشاید که داریم چیزی دریغ

22. ز دارندهٔ لشکر و تاج و تیغ

23. مرا چار چیزست کاندر جهان

24. کسی را نبود آشکار و نهان

25. نباشد کسی را پس از من به نیز

26. بدین گونه اندر جهان چار چیز

27. فرستم چو فرمان دهد پیش اوی

28. ازان تازه گردد دل و کیش اوی

29. ازان پس چو فرمایدم شهریار

30. بیایم پرستش کنم بنده‌وار


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم
* ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
شعر کامل
سعدی
* می‌کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
* چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم
شعر کامل
حافظ
* عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند
* داستانیست که بر هر سر بازاری هست
شعر کامل
سعدی