عراقی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 2

1. ای مرا یک بارگی از خویشتن کرده جدا

2. گر بدآن شادی که دور از تو بمیرم مرحبا

3. دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما

4. بازپرس آخر که: چون شد حال آن بیمار ما؟

5. شب خیالت گفت با جانم که: چون شد حال دل؟

6. نعره زد جانم که: ای مسکین، بقا بادا تو را

7. دوستان را زار کشتی ز آرزوی روی خود

8. در طریق دوستی آخر کجا باشد روا؟

9. بود دل را با تو آخر آشنایی پیش ازین

10. این کند هرگز؟ که کرد این آشنا با آشنا؟

11. هم چنان در خاک و خون غلتانش باید جان سپرد

12. خسته‌ای کامید دارد از نکورویان وفا

13. روز و شب خونابه‌اش باید فشاندن بر درت

14. دیده‌ای کز خاک درگاه تو جوید توتیا

15. دل برفت از دست وز تیمار تو خون شد جگر

16. نیم جانی ماند و آن هم ناتوانی، گو بر آ

17. از عراقی دوش پرسیدم که: چون است حال تو؟

18. گفت: چون باشد کسی کز دوستان باشد جدا؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز گرد خوان نگون فلک طمع نتوان داشت
* که بی ملالت صد غصه یک نواله برآید
شعر کامل
حافظ
* غافل مشو ز عمر که ساکن نمی شود
* سیل عنان گسسته اقامت پذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری
* سلامت همه آفاق در سلامت توست
* به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد
شعر کامل
حافظ